|
آشنائی با روستای چاهک و مزارعه تابعه |
|
آشنائی با روستای چاهک و مزارعه تابعه
تهیه وتنظیم:آقای اصغر فهیمی
روستای چاهک با وسعتی حدود 35 کیلومتر مربع ( 3500 هکتار) و جمعیتی بر اساس سر شماری سال 1385 تعداد 395 نفرجمعیت دارد و تعداد 130 خانوار در آن ساکن میباشند.از توابعه دهستان قاهان بخش خلجستان قم میباشدو در30و50 درجه طول شرقی نسبت به نصف النهار مبدا 76و34درجه طول شمالی نسبت به خط استوا قرار گرفته است که این روستا و بخش قبل از انقلاب جزء شهرستان تفرش استان مرکزی قرار داشت که بعد از انقلاب از شهرستان تفرش منتزع و به شهرستان قم ملحق گردید که یکی از روستاهای ییلاقی استان کویری قم محسوب میشود این روستا به واسطه کوچ نشین بودن این اقوام به دوره غزنویان و سلجوقیان میرسد که پس از تبعید یا کوچ نشینی در این منطقه مسکن گزیده اند و تا بحال توسط کشاورزی و دامداری امرار معاش مینمایند . در اوایل انقلاب و قبل از آن بدلیل کمبود کار و ادامه تحصیل خیلی از جوانان روستا به شهرهای قم و تهران مهاجرت نمودند و مشغول کار و ادامه تحصیل شدند ودر همانجا ساکن میباشندوثمره تحصیل چندین دکتر،مهندس، روحانی و دبیرآموزش و پرورش و استاد دانشگاه میباشند که در کشور مشغول خدمت رسانی به دیگر هموطنان میباشند آمار دقیقی جهت بر آورد جمعیت شهری فعلا وجود ندارد و طبق نظرات غیر رسمی حدود 2000 نفر از اهالی این روستا در شهرهای قم و تهران وساوه و سایر شهرهای ایران زندگی میکنند.
جا دارد در اینجا با اقوام خلج کمی آشنا گردیم که عمده ساکنان این روستا را این قوم تشکیل میدهند قوم خَلَچ یا قوم خُلچ یا قوم خُولج یا قوم قالاج به باقی ماندگان قوم هپتالیان گفته میشود. در واقع آنان شعبهای از یک قوم قدیمی ترک هستند که در سالهای ??? میلادی تحت عنوان خولِس نامیده میشدند. این زمان قبل از ظهور ترکان و اضمحلال حکومت هپتالیان در غرب آلتایی بود. خلجها به عنوان طرفداران وفادار حکمران ترکان غربی به نزد فرستاده? روم آمدند.
خلجها طایفهای باشند از صحرانشینان و ترکان. خلج به گروهی از مردم و دستهای از ترکها اطلاق میشود. نشانههایی تاریخی نشان میدهد که خلجها احتمال دارد در اصل مردمی آریایینژاد و گروهی از سکاها بودهاند که در آسیای میانه ترکیزبان شدهاند.
محمود کاشغری در دیوان لغاتالترک(که در اواسط قرن پنجم هجری تألیف شده) در شرح لغت ترکمان، خلجها را از اقوام اوغوز ساکن اویغورستان(سینکیانگ فعلی) میداند و با اشاره به جدایی خلجها از سایر ترکمانان آنان را دو قبیله از بیست و چهار طایفه ترکمن دانسته است؛ جز آنکه دو قبیله از خلج از ایشان ممتاز شدند به برخی چیزها؛ لذا آن دو قبیله دراعداد ایشان شمرده نمیشوند
ادامه دارد
|
|
یکشنبه 90/4/26 |
نظر
|
|
|
اقامتگاه امام زمان(عج) کجاست؟ |
|
«مهدویت» یکی از مهمترین آموزههای شیعه اثنیعشری است، اما عدم آسیبشناسی در این مورد منجر به این میشود که این آموزه از اصالت و آنچه هدفش بوده است، منحرف شود.
اعتقاد شیعه درباره امام زمان(عج) این است که آن حضرت تولد یافته و تاکنون زنده و در پرده غیبت است و روزی حکومت عدل را به پا خواهد کرد. هماکنون محل زندگی ایشان معلوم نیست، ولی در کره زمین زندگی میکند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، «مهدویت» یکی از مهمترین آموزههای شیعه اثنیعشری است، اما عدم آسیبشناسی در این مورد منجر به این میشود که این آموزه از اصالت و آنچه هدفش بوده است، منحرف شود.
شناسایی تمام آسیبهای موعودگرایی، فرصتی بس فراختر از این مقال لازم دارد، بنابراین آن چرا که در این اثنا سعی در بررسی آن داریم، تأمل در محل اقامت حضرت ولی عصر(عج) است! موضوعی که در اذهان بسیاری از مسلمان وجود دارد، گاه افرادی این موضوع را مستمسک تحقیر و تسمخر قرار داده ـ همچون وهابیان که با طرح این شبهه که چگونه شیعیان امامیه داعیه حضور امام دوازدهمشان را دارند در حالی که خبری از محل اقامت و نحوه معاش او ندارند ـ و گاه موجب شده است جریانهایی فکری و اجتماعی به علت خبط برخی از اندیشمندان شیعه، قائل به مکانی مشخص به نام «جزیره خضرا» شوند که ایشان در آن جزیرهای که محل و نشانیاش در دست نیست، حضور دارند و این ایده خرافی نیز موجب شده است که عدهای این جزیره موهوم را به منطقهای موهمتر همچون مثلث برامودا تطبیق دهند!
متاسفانه در دهه اخیر، با اینکه مسجد مقدس جمکران دارای اسناد موثق تاریخی و روایی است ولی به علت اینکه غلبه احساسات در تبیین آموزههای الهیاتی، این مسجد مقدس از دید عوام به منزل امام زمان(عج) تلقی شده است.
آنچه باید میان شیعیان مورد توجه قرار گیرد؛ پاسخ و یا عدمپاسخ به پرسشهایی درباره چگونگی خواب و خوراک، نوع غذا و پوشاک آن حضرت و محل تأمین آنها، تعداد فرزندان و همسران آن حضرت و پرسشهایی از این دست است که به اعتقادات شیعه مربوط نمیشود.
اگر انسان نسبت به اینگونه امور، جاهل باشد و حتی عقیدهای مخالف با آنچه که برخی به آن معتقدند، داشته باشد، خللی در اعتقادات وی ایجاد نمیشود. اعتقاد شیعه درباره امام زمان(عج) این است که آن حضرت تولد یافته و تاکنون زنده و در پرده غیبت است و روزی حکومت عدل را به پا خواهد کرد.
اعتقاد به قدرت خدا، حل مسائل مربوط به پرسشهای یاد شده را برای انسان آسان میکند، بهطوری که نمیتوان از آن غافل شد. اثبات عدم استبعاد، خود به تنهایی کافی است که انسان نسبت به آنها آرامش قلب گیرد.
* اقامتگاه امام مهدی(عج)
درباره محل اقامت امام زمان در عصر غیبت گفتوگوی فراوان شده است. در ابتدا ما آن گفتوگوها را طرح کرده و در نهایت، نظر نهایی خود را از نظر خوانندگان میگذرانیم. گفته شده است که:
1. آن حضرت همه ساله در مراسم حج شرکت میکند و به مشاهده مشرفّه میرود و بعضی از سعادتمندان در مراسم حج به محضرش شرفیاب شدهاند. (1)
2. درباره اقامتگاه آن حضرت و فرزندان و بستگان و یاران مخصوص(اوتاد) چندین مکان مانند: مدینه، دشت حجاز، کوه رضوی، کرعه و سرزمینهای دوردست و . . . معین شده است. (2)
3. اقامتگاه آن حضرت و فرزندان و گروهی از خواص یارانش در جزیرهای از دریای بزرگ است. از امام هادی(ع) داستانی نقل شده که خلاصهاش این است: حضرت مهدی(ع) و فرزندش در جزیرههایی بزرگ و پهناور در دریا زندگی میکند و عدّهی شیعیان آنجا بسیار زیاد است، فرزندان هر یک حاکم جزیرهای هستند و خدا بهتر میداند. (3)
4. محل اقامت آن حضرت تعیین نشده و شاید مکان معینی نداشته باشد و بهطور ناشناس، بین مردم زندگی و رفت و آمد کند.
5. ممکن است محل اقامت آن حضرت، نقاط دورافتادهای باشد که عادتاً مردم به آن مکانها رفت و آمد نمیکنند.
6. محل اقامت ایشان شهر سامره و همان سردابی است که از آنجا غایب شده است. در همانجا زندگی میکند و از همانجا ظهور میکند. (4)
7. محل اقامت حضرت مهدی(ع) و فرزندان آن حضرت در کشورهای وسیع و آبادی است که پایتخت آنها به نامهای ظاهره(زهراه)، رائقه، صافیه، ظلوم، عناطیس نامیده میشود و پنج نفر از فرزندان شایسته آن جناب به نامهای: طاهر، قاسم، ابراهیم، عبدالرحمن و هاشم در آن کشورها حکومت مینمایند.
8. جزیره خضرا محل زندگی امام عصر(ع) است و حضرت در آن با فرزندان خود حضور دارد. جزیره با حصاری محکم محاصره شده و هر کسی به آن نزدیک میشود بهطور اسرارآمیزی یا از بین میرود یا مسیرش منحرف میگردد.
این نوشته بر آن نیست که درباره هر یک از موارد یاد شده قضاوت دقیقی را داشته باشد، بلکه بر آن است که این موضوع که آیا امام زمان واقعا در جزیرهای به نام خضرا و یا هر اسم دیگر به صورت ثابت زندگی میکند یا خیر؟ آیا اصل اینکه این موضوع مهم است یا خیر؟ اما بهطور گذرا میتوان گفت بعضی از بندهای مذکور کاملاً مورد تأیید روایات و عقل است. مثلا در مراسم حج هر سال شرکت میکند و بعضی از سعادتمندان به دیدار وی شرفیات شدهاند که احوالات برخی از آنها در کتب مربوط به آن آمده است(6) در هر صورت بزرگانی از علما در عرفات و منی در جستوجوی آن حضرت اشک میریزند.
اعتقاد شیعه درباره امام زمان(عج) این است که آن حضرت تولد یافته و تاکنون زنده و در پرده غیبت است و روزی حکومت عدل را به پا خواهد کرد. هماکنون محل زندگی ایشان معلوم نیست، ولی در کره زمین زندگی میکند.
اما در مورد بند ششم و هفتم باید گفت که در هیچ روایتی گفته نشده که امام دوازدهم در سرداب زندگی میکند و از آنجا ظهور خواهد کرد و هیچیک از دانشمندان معتبر شیعه، چنین مطلبی را نفرمودهاند. و این نسبت، دروغ محض و از روی عناد صادر شده است.(7) و نیز داستان کشورهای مجهول، بیشباهت به افسانه نیست و تنها مأخذ آن،حکایتی است که در«جنة الماوی» نقل شده که اسناد آن قابل خدشه است. (8)
* بررسی حدیثی محل اقامت حضرت ولیعصر (عج)
طبق بیان امیرالمومنین(ع) حجتبن الحسن(ع) میان مردم است، در مجالس آنها به طور ناشناس حضور یافته و در مراسم حج شرکت میکند ولی اقامتگاه اختصاصی آن حضرت بر مردمان هویدا نیست. ایشان در شرق و غرب جهان، به سیر و سیاحت پرداخته و حاجت نیازمندان را بر میآورند. امام حسین(ع) فرمودند: لا یطلع علی موضعه احد من ولی وغیره الا الذی یلی امره. (9)
هیچ کس از دوستان و غیر دوستان، از اقامتگاه و منزل حجت خدا اطلاع ندارد و آگاه نمیشود از این موضوع، مگر کسی که خدمتگزار او باشد.
امام باقر (ع) نیز میفرمایند: ان لصاحب هدا الامر بینا بقال له: بیت الحمد، فیه سراج یزهر منذ یوم ولد الی ان یقوم بالسیف لا یطفا. (10)
برای صاحب این امر، خانهای است که به آن «بیت الحمد» گفته میشود و در آن خانه، چراغی هست که از روز ولادت آن حضرت روشن گردیده و تا روزی که بقیهالله، روحی له الفدا با شمشیر قیام کند، روشنایی میدهد.
همچنین حضرت ولی عصر در پاسخ به علیبن ابراهیمبن مهزیار اهوازی فرمود: ان ابی(ع) عهد الی ان لا اوطن من الارض الا اخفاها و اقصاها اسرار لامری، و تحصینا لمحلی من کید اهل الضلال و المرده من احداث الامم الضوال فنبذنی الی عالیه التلال و الرمال... . (11)
همانا پدرم، با من عهد بست که دورترین و مخفیترین نقطه روی زمین خدا را برای اقامت انتخاب کنم تا امر من پوشیده بماند و محل زندگیام از حیله و کید گمراهان در امان باشد؛ این پیمان مرا به کوههای مرتفع و تپههای شن سوق داده است.
همچنین آن بزرگوار در نامهای که برای نایب اول خویش «عثمانبن سعید عمری اسدی» (متوفای 297 ق) و فرزندش ابوجعفر محمدبن عثمان عمری مرقوم فرمودهاند، چنین میفرماید: . . . خداوند جانشین او را از دیدهها پوشیده داشت و جایگاهی را پنهان ساخت و این براساس مشیت و خواست خدا بود که در قضای حتمی او گذاشته و در تقدیر الهی قطعیت یافته بود.
وفینا موضعه، و لنا فضله، ولو قد اذن الله عز و جل فیما قد منعه و ازال عنه ما قد جری به من حکمة لاراهم الحق ظاهرا بأحسن حلیة و أبین دلالة و أوضح علامة و لأبان عن نفسه، و قام بحجته ولکن أقدرالله عزوجل لاتغالب، وأرادته لا ترد و توفیقعه لایسبق. (12)
جایگاه وصی امام عسکری (یعنی امام زمان) در میان ماست، و فضل و لطف آن جناب برای ماست. و اگر خداوند عزل و جل اجازه دهد آنچه را که فعلا ممنوع نموده و بردارد حکمش را از آنچه که جریان یافته است البته حق را در بهترین و زیباترین صورت و یا روشنترین برهان و واضحترین نشانه آشکارا به آن نشان خواهد داد، و هر آینه خود را معرفی میکند و قیام به حجت خواهد کرد، لیکن قدر الهی مغلوب نمیگردد و اراده الهی بازگشت ندارد و وقت و زمانی را که خداوند مقرر فرموده پیشی گرفته نخواهد شد.
* پینوشتها: 1. فرج المهموم،شیخ عباس قمی،ص 258. 2. پاسخ به ده پرسش،آیت اللّه صافی گلپایگان،ص 27؛نجم الثاقب،ص 587؛العبقری الحسان،ج 2،جزء 4،ص 122؛غیبت نعمانی،ص 220. 3. حضرت مهدی(ع) فروغ تابان ولایت،محمد محمدی اشتهاردی،ص 67. 4. الائمة الاثنا عشر به نقل از الامام المهدی،مهدی الفقیه الایمانی،ص 404. 5. جنة المأوی،میرزا حسین نوری،ص 217 به بعد. 6. منتهی الآمال،شیخ عباس قمی،صص 1087-1071. 7. پاسخ به ده پرسش،آیت اللّه صافی گلپایگان،ص 28. 8. جنة المأوی،میرزا حسین نوری،ص 217 به بعد. 9. منتخب الاثر، لطف الله صافی گلپایگانی، ص 253 10. بحارالانوار؛ ج 52 11. بحارالانوار؛ ج 52 12. بحارالانوار ج 53
--------------------------------------- نویسنده: ابوالفضل عنابستانی
|
|
جمعه 90/4/24 |
نظر
|
|
|
سه عکس جدید از حرم امام حسین (ع) و حرم قمر بنی هاشم |
|
سه عکس جدید از حرم امام حسین (ع) و حرم قمر بنی هاشم
|
|
شنبه 90/4/18 |
نظر
|
|
|
دستور طبخ آبگوشت های اصیل دوران قاجار |
|
آن زمان ها که هنوز از «هنر آشپزی» رزا منتظمی و « کتابمستطابآشپزی، سیر تا پیاز» نجف دریابندری و کتاب های جورو واجور آشپزی خبرینبود، نتیجه فتحعلی شاه قاجار در ولایت آذربایجان، شهر به شهر میگشت و دستور پخت خوراک اعیان و رعیت رایادداشت میکرد.
«خوراک نامه» نادرمیرزا اگرچه نخستین کتاب آشپزی به زبان فارسی نیست، اما یکی از کاملترین و اولینهاست. یکی از جالبترین نکات درباره کتاب نادرمیرزا فهرست مفصلی است که او از آبگوشت جمع آوری کرده و در کتابش آورده است. این فهرست آنقدر کامل است که میتوان عنوان این بخش را «آبگوشت نامه» هم گذاشت! اعتماد السلطنه مینویسد:« نادرمیرزا ابن بدیعالزمان فاضل کاملی بود. شاهد واحد این دعوی کتابی است که در انواع اطعمه و الوان اغذیه ایرانی و کیفیت طبخ و ترکیب و ترتیب هریک از آشها و خورشها و هرگونه پختنیهای مردم این مملکت به فارسی خالص برنگاشته. خدایش از طعامهای بهشت بخوراناد که به کاری بکر برخورده است.»
اکنون سخن از آبگوشت بیاید که نان خورش بزرگ ایرانیان است و این خورش که بانیروترین خوردنی است، تازی و پارسی همیشه به کار بردندی، چه پختن این بس آسان و زودتر به دست آید. خوراک پهلو و روستایی همه ایرانزمین اگر گوشت بیابند همین است و بس. مگر آنکه به هر جای گونهای پزند و در آن افزارها به کار برند. یکیک برشماریم تا دانسته آید. بانو گفت: «آبگوشت بهترین خورشهاست و به جهان کس نیست که آن نپسندد و آن بهگونهها پزند، مگر آنکه بیشتر ساده بود.» من گویم: «در بروجرد آبگوشت را نخودآب گویند و به برخی شهرها، یخنی نامند. نخودآب بروجرد به همه ایرانزمین نامدار است و به شهرهای دیگر چون آنجا نتوانند پخت و خوراک همه مردم شهر و روستا همان نخودآب است که بهترین خورشهای جهان است. هر که خورده باشد داند که من راست گفتهام و به خوانی که آن آبگوشت بود کسی را به خورشهای دیگر آرزو نیاید و این مزه و خوردنی در گوشت آنجا خدای آفریده که در گوشت گوسپندان دیگر جای نیست وگرنه این خورش الوکردی در تبریز پزد گویی هرگز به نخودآب الوکرد ماننده نیست.
آبگوشت ساده :
بهترین آبگوشتها به نیرو و مزه آن است که از گوشت گوسپند نر یکساله فربه پزند. از گوشت پارچهها کنند و چند دانه پیاز پوستگرفته با نخود. به اندازه نخست آب را به جوش آورده و در دیگ مسین یا کوزه سفالین ساده یا شیشه مالیده که به همه ایران به دست آید. پس گوشت و همه افزار بر آن ریزند و برافروزند و سخت بجوشانند تا کف گوشت به روی آید. با کفگیر برگیرند تا دیگر کف نیارد. پس آتش آن نرم کنند و سر آن سخت بربندند و هُشیوار(خردمندانه) بوند که آب آن به اندازه ماند. اگر آب کم گردد و گوشت پخته نگردد، آب جوشان به اندازه ریزند. تبریزیان دوگونه پزند؛ یکی چونان که یاد کردم، مگر آنکه به جای نخود، نیمه نخود (لپه) ریزند و این نیکوتر است. گونه دیگر که گوشت را نخست به دیگ یا کوزه ریزند بی آب و به آتش نهند با کفگیر بر یک دیگر افکنند تا به چربی خود اندکی تافته گردد، آنگاه آب و پیاز و نیمه نخود یا نخود ریزند و به جاهای دیگر به جای نخود ژاژومک (لوبیا) افکنند، آن نیز مزیدن دیگر دارد. فرخنده همال گفت: «این روش پختن آبگوشت ساده است که همه پزند، مگر آنکه هر که را خواهش باشد بر آن ترشیها زند چنانکه در بهاران آلوچه تازه با اندکی نعنع ریزند و به تابستان غوره افکنند و به زمستان آلوچه خشک، بس نیکوست».
آبگوشت بهی (= بِه) و آبگوشت سیب :
بهترین اینگونه آن است. به فصل خزان که آبی رسیده باشد ترش آن را پنج شش پاره کنند با پوست که بوی خوش آن در پوست است. از تخم، پاک کرده در آبگوشت افکنند. بس نیکو و بامزه است. برخی سیبترش ریزند. آن نیز نیکوست نه بدان پایه که آبی (به) را بود.
آبگوشت آلوچه و زردآلو :
برخی در زمستان آلوچه خشک و زردآلوی خشک افکنند، آن نیز نیکوست. همه این گونهها بسته به آرزوی خورنده است، چنانکه الوکردیها ترشی انار نیز زنند. اگر نیکو بنگریم آن را نتوان آبگوشت گفت. گونهای از یخنی و خورشهای روغنی است؛ از ایراکه اینگونه را باید با روغن تابیدن. پس پختن آبگوشت آن را گوییم که روغن دیگر نخواهد.
آبگوشت بره :
کدبانو گفت: «این دو گونه است. یکی آنکه بزرگان و نازکمزاجان و پیران با آب و جاه را شاید و جوانان بانیرو و خورندگان بیترس و بیم را پسنده نباشد. از ایراکه چون پختن آن گویم، دانی که این خورش پهلوانان نیست و این خوردنی آنگاه سزاست که چکامه گویی گفته: طرف چمن چو روضه خلداست و بید و سرو/ حورا مثال صف زده بر طرف جویبار/ ... . و آن، چنان پزند که بره شیرمست که دهان به سبزه نیالوده به دست آرند و پوست برگیرند و همگی آن با سر و گردن با نخود یا نیمه آن به اندازه بر آن ریزند و به دیگ نهند و آب نیک بر آن ریزند و نرم نرم پزند. چون نیمپخت گردد، چند دانه پیاز بر آن افکنند که تا پختن گوشت، پیاز نیز پزد. چون نیک پخته گردد، بر زیغالی (پیاله) بزرگ کشند و به خوان نهند و با نان برشته اسپید خورند. کدبانو گفت: «این آبگوشت را چنان باید پخت که آب آن کمتر باشد و نمک پس از پختن باید افکند که رنگ آن تباه نگردد. پلپل و دارو به خواهش خورنده است. اگر ترش خواهند جز آبلیموی، ترشی دیگر سزاوار نیست».
تنک آب :
بانو گفت: «این نیز از بره شیرمست باید و آن، چنان باشد که گوشت را پارهها کرده با روغن پاک که سخت تافته باشند اندکی بتابند و آب ریزند و پیاز و نیمهنخود، دارو و نمک و پلپل به اندازه ریزند، با نان، بس خوشمزه و نیک است».
غورابه :
کدبانو گفت: «این خوردنی بس نیکوست. و خوب پختن آن دشوار است و هنگام خوردن، تابستان است که غوره تازه به دست آید و آن، چنان باشد که گوشت پاکیزه بره چنان که در آبگوشت ساده یاد کردیم با افزار نیکو پزند و نعناع تازه و غوره به اندازه ریزند. چون نیک پخته شود، نعناع داغ کنند و برگیرند و برخی برگ چغندر و اندکی از چغندر در آن ریزند، آن نیز نیکوست.
آبگوشت بادنگان(بادنجان) :
فرخ همال گفت: این آبگوشت به تنور توان پخت که بادنگان به بازار آرد و آن، چنان باشد که آبگوشت به دستور پزند، بادنگان به روغن سرخ کرده در آن اندازند، بس نیک گردد و آرانیان همان بادنگان سرخ نساخته افکنند، زبون است.
آبگوشت کشک :
خاتون سرای گفت: این خورش به زمستان بس نیکوست، ... و آن، چنان باشد که گوشت فربه با نیمه نخود (لپه) و همه افزار آبگوشت پزند و به گاه خوردن، کشک ساییده بر آن ریزند و گرم سازند چنان که کشک بریده و تباه نگردد. خورشی خوش خوراک و نیکوست و اینگونه را کشکینه گویند به پهلوی زفان. اگر ماست به جای کشک به کار برند ماستینه نامند، آن نیز نیک است.
گوشتابه :
که از پردهها و لشقه (لشکه : پاره)های گوشت توان کرد. من گویم: به تبریز پزشکی مسیح دم بود... . روزی به پزشکخانه او بودم. هنگام ناهار شکستن آمد. برخاستم. فرمود: نان آرند. بنشستم. خوانی پاکیزه و سره بنهادند. همه چیز بدان خوان بود، شامی بروجردی که یاد کردهام. زیغالی آبگوشت بس بامزه. گفت: این آبگوشت از پردهها و آن چیزها که کوفته نگردد و شامی را نشاید پختهاند. بس نیرومند است. مزیدنی خوش داشت. گفتم: این چه گونه و از چه پزند؟ گفت: چون گوشت شامی را خرد کوبیم، هر چه از پرده و پی کوفته نگردد، آبگوشت پزیم. من به بانو گفتم، پخت و نیکو بود. آن بزرگمرد نام این خورش را گوشتابه فرمود.
آبگوشت مرغ خانگی و دیگر پرندگان :
گفت: «تا بگفتیم از سمرقند چو قند» بهترین خورشهاست و خوردنی بس نیکو و گوارا و هیچجا این خورش نپزند مگر به خان ما؛ از ایراکه این خوردنی ویژه خانمان ماست به ویژه آنکه از کبک سازند و نیکوتر آن است که از فره کبک و جوجه پزند و این بدان روزگار سره است که: ...فصل بهار گشت مگر نقشبند چین/ باد صبا فشاند مگر نافه تتار / زلف بنفشه باد فشاند رواست صبح / از آب آبگوشت شکوفه به گوشوار. پختن آن، چنان است که مرغ یا کبک یا فره و جوجه نمکسود را در روغنی که پیاز در آن سرخ کرده باشند افکنند تا اندکی سرخ گردد، پس آب ریزند چون به جوش آید، نیمه نخود (لپه) و چند دانه پیاز پوست گرفته در آن افکنند چون نزدیک به پختن گردد، لیموی عمانی خشک چند دانه افکنند و آب لیمو چاشنی دهند و داروی خوشبوی پراکنند. همچنین از همه پرندگان این خورش توان کرد، مگر آنکه این دو مرغ بهتر است، پس وُشم (بلدرچین) و یَلوه (قرقاول)
|
|
پنج شنبه 90/4/16 |
نظر
|
|
|
فضایل و اعمال ماه شعبان |
|
فضایل و اعمال ماه شعبان
ایسنا: شعبان ماه بسیار شریفی است و به حضرت سید انبیاء صَلَّی اللهِ عَلِیهِ وَ آله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه میگرفت و به ماه رمضان وصل میکرد و میفرمود، "شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب میشود" و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا میرسید امام زینالعابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع مینمود و میفرمود، "ای اصحاب من میدانید این چه ماهی است؟ این ماه شعبان است و حضرت رسول صلی الله علیه و آله میفرمود شعبان ماه من است پس در این ماه برای جلب محبت پیغمبر خود و برای تقرّب به سوی پروردگار خود روزه بدارید. به حقّ آن خدایی که جان علیّ بن الحسین به دست قدرت اوست سوگند یاد میکنم که از پدرم حسین بن علی علیهماالسلام شنیدم که فرمود شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان برای جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوی خدا؛ خداوند او را دوست میدارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او میگرداند و بهشت را برای او واجب میکند."
سپس از حضرت صادق علیه السلام و ایشان از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرد که میفرمود: از زمانی که شنیدم منادی رسول خدا صلی الله علیه و آله ندا کرد در ماه شعبان، ترک نشد از من روزه شعبان و ترک نخواهد شد از من تا مدتی که حیات دارم ان شاء الله تعالی. سپس میفرمود که روزه دو ماه شعبان و رمضان توبه و مغفرت از خدا است.
|
|
شنبه 90/4/11 |
نظر
|
|
|
بعثت پیامبر اکرم(ص) |
|
سالروز تجلى انوار الهى، نزول والاترین نعمت پروردگار بر بشریت، طلوع خورشید درخشان خاتمیت بر آسمان نبوت، بعثت اشرف موجودات، خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفى(صلى الله علیه وآله) بر همه یگانه پرستان، مخصوصاً مسلمانان مبارک باد.
ماه فرو ماند از جمال محمّد سرو نباشد به اعتدال محمّد قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمّد بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد
تصاویر: مدینه منوره
|
|
چهارشنبه 90/4/8 |
نظر
|
|
|
شهادت مظلومانه باب الحوائج موسی ابن جعفر علیه السلام |
|
شهادت مظلومانه باب الحوائج موسی ابن جعفر علیه السلام را به آقا صاحب الزمان و ولی نعمتمون
امام رضا علیه السلام و تمام شیعیان تسلیت وتمامی دوستان وهمشهریان محترم عرض می کنم.
|
|
دوشنبه 90/4/6 |
نظر
|
|
|
مزرعه هفت چنار روستای چاهک |
|
|
همشهریان خوش غیرت آیامیدانیدمزرعه خوش آب وهوای هفت چنار نابود شده است؟به کدامین گناه
سلام این تصویر هوایی مزرعه هفت چنار و روستای آبدانک میباشد هرجمله ای
در ذهنتان هست برای سایت چاهک بنویسید که نظرات تمام کاربران وبازدید
کنندگان درسایت چاهک نمایش داده میشود.
|
|
توسط:همشهری
|
ایکاش یک عکس از وضعیت فعلی هفت چنار و آبدانک در سایت می گذاشتید تا هم مردم و هم مسئولین کشورمان ببینند که چه بلائی بر سر این مزرعه زیبا و خوش آب وهوا آورده اند و برای همه مسئولینی که پروانه بهربرداری از چاه در مجاورت قنات این مزرعه داده را بفرستید تا ببینند چه جفای بزرگی در حق شرکاء این مزرعه آورده اند و با بردن صدا و سیما و فیلم برداری از نزدیک این خبر را به تمامی مسئولین استان قم برسانند |
|
|
خشک شدن وبریدن درختان تنومند چنار وگردو وتوت و...../
مزرعه هفت چنار چاهک به کدامین گناه
|
|
|
|
|
شنبه 90/4/4 |
نظر
|
|